دو آفت دین
نوبهار
آیا نفی حاکمیت دینی به معنای نفی دین است و یا بالعکس ایجاد حاکمیت دینی ؟ سابقه تدین و پایبندی هزار و چهارصد ساله مردم ایران به دین مبین اسلام و آئین تشیع و تجربه سی ساله نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت دینی در ایران پس از انقلاب و تبدیل آن به یک نظام سرکوبگر و ضد مردمی و خارج کننده مردم از راه راست دین خود به خوبی متضمن جواب پرسش فوق است.
دین به تعبیر خداوند نه هدف است و نه ابزار قدرت و نه آئین حکومت و ایدئولوژی دولت بلکه دین وسیله ای است در دست انسان برای حاکم کردن اختیاری و آزادانه خداوند بر قلب و روح و جان و بر رفتار و گفتار و کردار خود با پرورش وتربیت و تهذیب نفس خویش بر مبنای اصول دین و اخلاق حسنه و پاک کردن درون خود از هر بدی و پلیدی و زشتی .
این کارکرد اصلی دین و مهمترین هدف خداوند از ارسال پیامبران و رسالت جاودانه آنها است. لذا باز گرداندن دین از بدعت و انحراف و کجروی و بردن آن از حوزه قدرت و حکومت و دولت به حوزه شخصی و خلوت درونی انسانها به معنی حذف دین و بازگشت از آن نیست بلکه به معنی بازگشت دین به حوزه اصلی و طبیعی و فطری آن است و این یعنی پاک کردن دین از ناخالصی ها و خالص کردن آن برای خداوند. همان که خداوند در قران بارها با تعبیر مخلصین له الدین از آن یاد کرده است.
آلوده کردن دامان دین به ساحت حکومت و تبدیل آن به ابزار قدرت در واقع تلاشی درجهت ناخالص کردن دین است و این کاری است که نظام جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دینی و ولایت فقیه با دین مبین اسلام نموده است.
انقلاب اسلامی ایران تا قبل از پیروزی خود حاکمیت اخلاق در میان مردم ایران را همانند دوران صدر اسلام به اوج قله های تعالی و تکامل و تقوا رسانده و در روز بیست و دوم بهمن سال 57 مردمی در بالاترین مراتب اخلاق و کرامت و عزت نفس و بزرگی و تعالی و تکامل و علو روحی و فکری را به ودیعت و به رسم امانت تحویل نظام جمهوری اسلامی داد. اما این نظام امانتدار خوبی برای آن انقلاب بزرگ و ادامه دهنده راه آن نبود.
مردمی که به مدد معجزه و کیمیای دین و در کوران مبارزات انقلابی خود و در طی یک پروسه کوتاه یکساله راهی صد ساله و شاید هزار ساله را در معرفت و شناخت و خداشناسی و خود شناسی و در سیر و سلوک معنوی و عرفانی بصورت جهشی پیموده و به مردمی عاشق و خداگونه و ایثار گر و جهاد گر و شهادت طلب و از خود گذشته تبدیل شده بودند که اثرات آن در سالهای اولیه انقلاب و جنگ بخوبی نمود پیدا کرده بود ؛ در سالهای پس از آن این اثار مبارک در نتیجه بروز ناخالصی ها و انحراف ها در طی حاکمیت سی ساله نظام جمهوری اسلامی به تدریج محو و کم رنگ و به ضد خود تبدیل گردید و مردم ایران به لحاظ روحی و معنوی و فکری و اخلاقی از آن اوج قله های رفیع عرفان و عشق و معنویت و تقوا و تکامل به سمت وسوی سقوط اخلاقی و انحطاط فکری و دنیا طلبی و روزمرگی سوق داده شدند و عامل این سیر نزولی چیزی نبود به جز حاکمیت نظام دینی و آلوده کردن دامان دین به ساحت قدرت و حکومت و تبدیل آن به ابزار دنیا طلبی و اسباب بر تری خواهی و افزون طلبی و تکبر و استکبار حاکمان بر مردمان.
بروز پدیده مبارک و بی نظیر انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی نتیجه تلاش مخلصانه و جهاد گرانه و روشنگرانه دکتر علی شریعتی بعنوان تئوریسین و ایدئولوگ و طراح و معلم انقلاب اسلامی ایران در جهت خالص کردن ساحت دین مبین اسلام و مکتب پاک تشیع از انحرافها و آلودگیها و پیرایه های هزار و چهارصد ساله پیرامون ان بود و تبدیل این انقلاب به ضد خود در طی سی سال بعدی نتیجه آلوده شدن مجدد دامان دین به ساحت قدرت و دولت و حاکمیت توسط نظام جمهوری اسلامی بود. امری که دکتر شریعتی بر اساس تجارب پیشین آنرا به اینصورت پیش بینی کرده بود که هر انقلابی فرزندان خود را چون گربه می خورد و به ضد خود تبدیل می شود.
تبدیل انقلاب دینی سال 57 به نظام دینی در سال 58 مهمترین و بزرگترین و اولین انحراف انقلاب اسلامی از اهداف و راه خود و در جهت تبدیل ان به ضد خود بود. ایجاد نظام دینی به منزله انحرافی اساسی در امر دین و در جهت آلوده و فاسد و ناخالص کردن دین اسلام بود و بازگشت از نظام دینی و تفکیک امر دین و دولت از یکدیگر تنها راه پاک و خالص کردن دین خدا از آلودگیها و انحرافات و تنها راه اصلاح حاکمیت و صلاح ملت و نجات میهن است.
بر پائی انقلاب دینی امری درست و اصیل و نتیجه خالص کردن دین از شائبه ها و آلودگیها و انحرافات و بدعتها بوده در حالیکه برپائی نظام دینی امری نادرست و انحرافی و در جهت آلودن و ناپاک و ناخالص کردن مجدد دین و نقطه آغاز انحراف دین اسلام و انقلاب اسلامی ایران از راه راست و مسیر درست خود بوده است.
اکنون وقت آن رسیده است که با شجاعت و به صراحت اعتراف و اعلام کنیم که راه امام خمینی ادامه راه دکتر شریعتی و تز ولایت فقیه بر آمده از فلسفه امت و امامت شریعتی نبوده و راه دکتر شریعتی در جهت احیا و تجدید تفکر دینی و بازگرداندن بعد سیاسی و اجتماعی و انقلابی و مبارزاتی دین به آن راهی درست و در جهت خالص و پاک کردن دین اسلام و مذهب تشیع از ناخالصی ها بوده در حالیکه برپائی نظام دینی توسط امام خمینی حرکتی معکوس و راهی نادرست و اشتباه و انحرافی و در جهت احیای اسلام اموی و تشیع صفوی بوده است.
راه دکتر شریعتی منتهی به خالص شدن دین و برپائی انقلاب دینی و سقوط نظام دیکتاتوری شاه گردید در حالیکه راه امام خمینی منتهی به برپائی نظام دینی و تبدیل انقلاب به ضد انقلاب و ناخالص و آلوده شدن مجدد دین در طی سی سال گذشته و بازگشت مجدد نظام استبدادی در پوشش ولایت فقیه گردیده است.
لذا اگر سکولاریسم به معنی جدا کردن دین و دولت از یکدیگر باشد این امری مبارک و گریز ناپذیر و تنها راه نجات جوامع دینی و اسلامی و جامعه ایران امروز از شر نظام های دیکتاتوری و هم تنها را نجات دین از ناخالصی ها و انحرافات و بدعتها و آفات کنونی است. ولی اگر سکولاریسم به معنی جدا کردن امر دین و سیاست از یکدیگر باشد این امر نه ممکن است و نه مطلوب.
کارکرد دین سیاسی در امر نظارت بر عملکرد حکومتها و دولتهای وقت و در جهت برپائی انقلاب های آزادیبخش و مبارزه با حکومتهای ستمگر و ضد مردمی و زورگو کارکردی درست و اصیل و لازم و ضروری و واقعیتی تاریخی و انکار ناپذیر است در حالیکه کارکرد دین در امر دولت سازی و بر پائی نظام کارکردی انحرافی و در جهت ناخالص کردن دین و تبدیل آن به ابزار سلطه و قدرت است و بر پائی جامعه دینی نه با بر پائی نظام دینی مبتنی بر خلافت یا ولایت بلکه با تربیت انسان های متدین و مومن و متقی و سیاسی و مبارز و پاک و سالم ممکن و میسر است.
امر به معروف و نهی از منکر بعنوان یک واجب ضروری و غیر قابل تردید دینی همواره به دین کارکردی سیاسی و بعدی نظارتی و انتقادی نسبت به وضعیت موجود و معترض به قدرت های حاکم می دهد و لذا دین سیاسی حافظ نظام حکومتی موجود از شر انحراف و کجروی و تباهی است در حالیکه دین دولتی با بستن دهان منتقدان و مخالفان و معترضان و مترادف دانستن انتقاد به حاکم با انتقاد به خدا خود بزرگترین عامل و ضامن انحراف و کجروی نظام است.
جدا کردن امر دین و سیاست از یکدیگر همانقدر بدعت و انحراف و کجروی در امر دین و آلودن و ناخالص کردن آن است که آمیختن امر دین و دولت با یکدیگر ولذا هم دین غیر سیاسی و هم دین دولتی هر دو دینی آفت زده و منحرف از راه راست و آلوده به ناخالصی و ناپاکی و اغراض مادی و غیر معنوی هستند و پاک کنندگان و خالص کنندگان و مخلصین له الدین کسانی هستند که دین خدا را از شر این دو آفت مهلک رهائی و نجات می دهند.
سپاسگزارم از لطف تان. حتما این دو تارنگار را به سایرین نیز معرفی خواهم کرد.
پیروز باشید. پاینده ایران
Unknown
۳۱ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۰:۱۴